بی تو من زنده نمانم
بی تو طوفانزده ،دشت جنونم،صید افتاده به خون تو چسان میگذری غافل از اندوه درونم؟ بی من کوچه گذر کردی و رفتی،بی من از شهر سفر کردی و رفتی! قطره ای اشک درخشید به چشمان سیاهم،تا خم کوچه بدنبال تو لغزید نگاهم،تو ندیدی ! نگهت هیچ نیافتاده براهی که گذشتی،چون در خانه ببستم، دگر از پای نشستم،گوییا زلزله آمد ، گوییاخانه فرو ریخت سرمن. بی تو من در همه شهر غریبم ،بی تو کس نشنود از این دل بشکسته صدایی!برنخیزد دگر از مرغک پر بسته نوایی ،تو همه بود و نبودی ،تو همه شعرو سرودی. چه گریزی ز برمن ؟که ز کویت نگریزم،گر بمیرم ز غم دل، بتو هرگز نستیزم،من ویک لحظه جدای؟ نتوانم نتوانم!بی تو من زنده نمانم.
پنجشنبه 13 اردیبهشت 1391 - 5:08:32 PM